صحبت عشق شد و عاشق و بی خانه شدم
من آن زاهد دینم که به مستی لایق و دیوانه شدم
یا رب چه کنم نزند به سرم سوز عشق،فریاد عاشقی
من آن مستم که مست،بی شراب و پیمانه شدم
خانمانم سوزاند عشق،عشق نه بت پرستی
من آن زاهدم کز کعبه برون و به بتخانه شدم
لطف و کرمی نما ای عشق را قبله نما
ای رب من آنم که بی یاری تو بی نشانه شدم...
نظرات شما عزیزان: